اب بازی اب بازی
هلیا ایقدر به بابایی وابسته ایی که روزایی که بابادیر میاد برای اینکه کمتر بهونه بگیری می برمت تو حیاط تابه درختای زیتون وگل های رز توباغچه اب بدی هربار مامانی باخودش می گه این دفعه دیگه نمی گذارم لباسشو خیس کنه اما د یروز اقاسامان گل رو وقتی داشت توشستن فرشا به مامانی کمک می کرد خیس کردی امروز حمید رضای مهربون ا ین قدر اب بازی کردی وروجک که داری سرما می خوری الان که دارم مطلب می نویسم عزیز توخواب سرفه می کنه خدامی دونه که هربا که سرفه می کنی مامانی چه حالی میش ه ...
نویسنده :
مامان هلیاجون
16:05